داستان تیر و کمان

در اين موضوع حکايت مي کنند چاپاري از مازندران به اصفهان رسيد که مسلح به شمشير و کمان و تير بود يکي از عيان جوان که در بار حضور داشت پس از ورود مشار اليه براي بيم دادن چاپار چنان که بسيار متداول است کمان وي را مي خواست بستاند ولي آن را سخت سست يافت و چنين به او گفت جناب چاپار اين چيست کمان شما را کودکي نيز ميتواند بکشد او هم در پاسخ اذهار داشت قربان صحيح است ولي اگر شما خيلي نيرو مند هستيد شمشير مرا از نيام بر کشيد منظور چاپار آن بود که رطوبت است که زه کمانش را سست و تيغ شمشيرش را در غلاف زنگ زده کرده است.

هیچ نظری موجود نیست: