زیارت خضرو الیاس

زیارت خضرنبی (ع)



















یکی از اماکن زیارتی سیاحتی جزیره هرمز زیارت خضر نبی والیاس است که در کنار یکی از سواحل بکر و زیبای جزیره واقع شده زیارتی که در طول سالهای متمادی بعضی ها میخواستن با یک سری عقاید خرافی ذهن مردم رو درموردش عوض کنند ولی تا به حال نتوانستن کاری از پیش ببرند و هرساله صیادان با اغاز فصل صید و صیادی به این مکان می آیند و ولیمه می دهند و براتی بدست اوردن صید زیاد دعا می کنند و بعد همگی به دریا می روند و صید را آغاز می کنند .این زیارت در شمال شرق جزیره و در مسافت سه کیلومتری شهر هرمز واقع است و در مورد این مکان حرفهای زیادی است که اینجا مجال گفتن نیست.





این عکس های قشنگ هدیه ای برای شما عزیزان







اهل هوا

اهل هوا
پیش از این درباره زار و مراسم زار نوشتیم شما با یکی از مراسمات این منطقه آشنا شوید ولی حالا میخواهیم به زار و دیگ چیزهای که در این منطقه هستند بپردازیم چیزهای عجیبی که شاید هرگز باور نکنید میخواهیم بگوییم زار در واقع یک نوع باد است اما باد چیست برای اطلاعات بیشتر بهتر است این متن را با دقت تمام مطالعه کنید تا با چیزی بسیار عجیب ولی واقعی آشنا شوید.
وقتی از هر جنوبی بومی با فرهنگ مخلوط و در هم ساحل نشینان آشنا باشد درباره زار، نوبان ، مشایخ ، بپرسی در جواب - اگر اعتمادی به تو داشته باشد - در جواب خواهد گفت که : اینها همگی باد است .
و این بادها قدرتهای هستند که دنیای درون خاک و برون خاک در اختیار آنهاست تمام موجودات خیالی و همه آنهایی گه به چشم نمی آیند، پریها ، دیوها ، ارواح نیک و بد ، همه باد یا خیال یا هوا هستند. و آدمها همه اسیر و شکار اینها. اسیر وشکار بادهایی که خوب هستند بادهای که بد هستند.
و اگر کسی گرفتار یکی از این بادها شود و بتواند جان سالم از چنگ باد درببرد ، آنوقت آن شخص به جرگهاهل هوا در می آید.
تعریف زار از زبان برخی از بابا زار ها و ماما زارهای جنوب.
بابا سالم بابا زار دهکده سلخ اینگونه تعریف میکند : اینها همه باد است خیال است و هواست . هر کس در ساحل زندگی کند دچار میشود. سواحل و جزیره ها مسکن بادهاست. بیشترشان از افریقا وهند و عده ای دیگر از عربستان و جزایر می آیند.هر کس دچار یکی از این بادها شود مدتها باید پیش دکتر برود معالجه کند و وقتی از مداوای آنها نتیجه ای نشد ، پیش ملاها و دعا نویسها برود ، هیکل و دعا بگیرد و وقتی از دعا و هیکل هم فایده ندید ، معلوم میشود که یک باد او را مرکب خود ساخته ، این باد ممکن است زار باشد یا نوبان یا یکی از هزاران باد دیگر.
ماما حنیفه ماما زار و نوبان قشم : هرکس دچار یک ناراحتی شود و مدتها دوا و درمان کند و خوب نشود ممکن است دچار یک یک یا چند باد باشد.
تعریف باباسعید بابا زار جزیره لارک :
زار یک جور هواست نوبان هم یک جور هواست . وقتی به تن یکی خورد ، سلامت او را میگیرد و هیچ کس از باباها و ماماها نمیتواند او را خوب کند.
بابا عیود بابا نوبان بندر لنگه :
نوبان یک خیال است ، زارهم یک خیال است . همه خیال و هوا هستند ، آدم را هوایی می کنند و همه از سواحل و جنگلها می آیند و اغلب سراغ فقرا و سیاهان می روند. علاج این دردها دهل و تمبیره است نه دوا و سوزن.
بدین ترتیب به عقیده اهل هوا ، بادها ناراحتی های هستند که طبابت اطبا آنها را علاج نمی کند جز با روش مخصوصی که قرنهاست بین ساحل نشینان و سیاهان مرسوم است درمان نمی شود.
مسکن اصلی بادها سواحل افریقا در درجه اول و بعد سواحل هند و عربستان و جزایر در درجه دوم سواحل ایران است. سیاهان فقرا و مساکین طعمه و شکار این بادها هستند ماهیگیران و جاشوان بیشتر از همه دچار می شوندو زنانی که در بینه ها و نخلستانها مشغول کارند. اما کسانی که وسیله معاش و زندگی راحتی دارند ، مانند تجار و پیاه وران و ناخداهای لنجهای بزرگ هیچ وقت دچار نمیشوند.هرکس اطعام و احسان بکند تمام بلاها از جان وی دور است.
بادها به سراغ همه می روند. از بچه داخل گهواره گرفته تا پیرمردی که لب گور ایستاده.اما جوانها را بیشتر دوست دارد ، زیرا که آنها رشیدترند می توانند مرکب خوبی برای بادها باشند. اما جوانها با آنهمه قدرت و نیروی جوانی ، در مقابل بادها ضعیفتر از بچه ها و پیرمرده هستند.
شخص مبتلا را مرکب یا فرس آن باد گویند.و بادهای سوار را هبوب نام داده اند که لفظ عربی این کلمه است و در زبان سواحلی به په په مشهور است.
برای پایین آوردن و زیر کردن هربادی بابا یا ماما مجلس و مراسم خاصی ترتیب می دهد.که در بخش مراسمات جزیره به گوشه ای از این بازی اشاره شد.
به هر حال هرکس که در جرگه اهل هوا در آمد همیشه باید لباس تمیز و سفید تنش باشد. مرتب خود را بشوید و معطر کند. لب به می نزند و هیچ کار خلاف نکندو الا باد به آزارش می پردازد.
برای اهل هوا محرمتی هست بدین ترتیب :
1) هیچ کس از اهل هوا حق ندارد دست به مرده بزند. چه مرده انسان و چه مرده و لاشه یک حیوان دیگر.
2)اهل هوا نباید دست به نجاست بزنند یا خود را آلوده بکنند.
3)جارو و لنگه کفش و قلم قلیان نباید از بالای سر مبتلای باد رد بشود.
4) لباس کثیف نباید به تن اهل هوا باشد.
5) اهل هوا نباید مست بکنند ویا با نامحرم نزدیکی بکنند.

به هر صورت بادهای عمده و مشهور اینها هستند:
1) باد زار : که همه کافراند، بجز عده معدودی. روهم رفته همه را باد سرخ می گویند.
2) نوبان : بادیست که شخص را علیل و بی حرکت و افسرده می کند.
3) مشایخ : بادهای هستند مسلمان و پاک و عده ای خطرناکند و عده ای دیگر بی خطر. و در سواحل مسلمان نشین فراوانند.
4) باد جن : بادهای زمینی و زیر زمینی هستند. همه زنجیری و مضراتی و خطرناک.
5) باد پری :که دو جورند: پری های کافر. پری های اهل حساب .هر دو شخص را مبتلا می کنند. پری های کافر خطرناکتراند.
6) باد دیب یا دیو : که چهل گز بیشتر بلندی دارند. در بیابانها و جزایر پیدا می شود ، به آدم گه بخورد همان دم بی جان و خشکش می کند.
7) باد غول که از دور همچون شتر مستی پیدا می شود و هرکسی را که سر راهش باشد بی جان می کند.
( در ضمن بسیاری از بابا زارها و ماما زارها به برخی از این نوشته خرده گرفته اند که بعدا بیشتر به انها می پردازیم )
منبع : کتاب اهل هوا نوشته غلامحسین ساعد

تندیس امام خمینی (ره)


اثر هنري دانش آموزان دبيرستان دخترانه رشته رياضي هرمز بچه هاي رشته رياضي تصميم گرفتن براي زنده نگه داشتن ياد بنيان گذار جمهوري اسلامي اين رهبر کبير تابلو شني ايشان را در مدرسه خود ترسيم کنن و اين گوشه ديگه اي از هنرنمايي جوانان جزيره هرمز

ميناب يا هرمز بهتر بدانيم...








گذری بر تاریخچه و قدمت میناب (هرمز کهنه)
شهرستان میناب با مساحتی بالغ بر 5/6878 کیلومتر مربع در شرق استان هرمزگان در کنارهای خلیج فارس و دریای عمان در 9 درجه و 27 دقیقه عرض شمالی و 57درجه و 4 دقیقه طول شرقی قرار دارد. ارتفاع آن ار سطح دریا 27 متر است. این شهرستان از شمال به رودان،ازغرب به بندرعباس وخلیج فارس،از شرق به جاسک واستان کرمان و از جنوب هم به جاسک وتنگه هرمز متصل می شود. میناب از شهرستان های سر سبز و پر رونق استان است. فاصله ی آن تا بندرعباس 104 کیلومتر است. تابستان ها آب و هوایی گرم و مرطوب دارد و در زمستانها معتدل است. بر اساس برآورد آمار سال 1385،جمعیت آن 343050 نفر است.
میناب در آغاز (هرمز کهنه)یا" هرمز بری"نامیده می شد که نام استان هرمزگان از آن گرفته شده است .
نام های دیگر این شهر کهن و با فرهنگ :مثلا یونانیان میناب را آنامیس یا آرامیس می نامیدند ودر سفر نامه ها و کتب تاریخی از این شهر با نام های آموز ،آرموص ،ارگانا،آرموز ،خورموزر،منا ،مینا،مناب،مناو ،میناو،مینوو....یاد شده است و همچنین مغستان که مرکز هرمز کهنه بوده است و« میان آب »به دلیل فراوان بودن آب در اطراف آن بوده است .
"مینا"به معنی جا و مکان به دلیل اینکه لنگرگاه و بار انداز کشتی ها بوده است. "مینو"به معنی روحانی است که به علت مذهبی بودن شهر میناب و هم به معنی بهشت شهرهای جنوب می باشد.
میناب را به دلیل نزدیکی با دریا و وجود رود هایی در پیرامون آن ،میان آب نیز گفته اند،که اندک اندک به میناب تغییر یافته است.واژه میناب در گذشته به جهت شفافیت آب رود میناب ،مینا آب بوده ، که به مرور زمان و به دلیل دگرگونی حرف " آ "انداخته و به صورت واژه میناب در آمده است .
مردم محلی بر این باورند که در روزگار کهن دو خواهر به نام های (بیبی مینو)و (بی بی نازنین)این شهر را پایه ریزی کرده اند.
یکی از دژهای ویران شده شهر به نام دژ بی بی مینو در گوشه خاور شهر بازمانده است.و به این دژهزاره هم نیزمی گویند.
شهر و ناحیه میناب از دیر باز نه تنها به نام های گوناگون نظر جهانگردان را به خود جاب کرده، بلکه دستخوش یورشهای ویرانگر نیز بوده است.در محل امروزی شهر میناب ،شهری آباد که مرکز ایالت هرمز کهنه بوده ،قرار داشته است،که تیمور لنگ با یورش وحشیانه خود آن را خراب کرده و هفت دژ استوار آن را نیز ویران ساخته است.
از بازمانده های تاریخی این شهر دژ میناب است که شهر میناب بر دامنه آن بنا شده است . این دژ تا اواخر دوران قاجاریه مرکز حومت بوده و اکنون خرابه ای بیش نیست.
نخستین سیاحی که از خلیج فارس و سواحل جزایر آن نام برده،سردار دریایی اسکندر نئارک(نثار خوس)است که ماموریت وی مطالعه خلیج فارس و دریای عمان بوده است .شک نیست که چون فلات ایران از روزگاران بس دراز پیش از حمله اسکندر هم آبادان بوده است.
به سبب مساعدت طبیعت و سهولت ارتباط دریایی و دریانوردی ،سواحل و جزایر جلیج فارس پیش از او هم آبادان و مسکن اقوام زنده و کوشا و دریانورد بوده است.
افسانه ها و اساطیر باستانی که به زبان یونانی و ملل مجاور خلیج فارس نوشته شده است.از غوغایی که در این شهر کهن می گذشته است اشاراتی داشته است.
ایلام و سومر سرزمین کهن ترین اقوام شهر نشین و متمدن،کتابتو مدنیت و نظام زندگی خود را در کنار همین دریای پر جنب و جوشو پر ماجرا بنا نهاده اند و خلیج فارس از زمان تمدنهای اولیه بشری مانند سومر ،آکد،آشور وبابل اهمیت ارتباطی داشته است و از بنادر آن استفاده تجاری می شده استبطوریکه هرمز بری یا هرمز کهنه –میناب-به اردشیر بابکان نسبت می دهند تا قرن هشتم رونق فوق العاده ای داشته و تمام بنادر عمان را زیر فرمان داشته است.
نام هرمز باستانی خیلی قدیمی است چون منطقه است که در دهانه رود آنامبس _رود میناب امروزی –قرار دارد و نئارک با ناوگانش پس از سفر دریایی خطرناک خود از مصب سند در حاشیه کرمان در آنجا لنگر انداخت آن زمان هم هرمز نامیده می شد
هرمز باستانی پس از حمله عرب ها به ایران بندری بوده است که زرتشتی های فراری در آنجا سوار بر کشتی می شدند.از سده دهم میلادی هرمز باستانی از نظر کالاهای کرمان و سیستان اهمیت داشته و کمی پیش از پامدن مارکوپولو به هرمز قدیم بوده است.و از لحاظ وسعت منطقه در آن زمان در بر گیرنده مناطقی می شود که قسمتهای آبی آن تا جنوب غربی امتداد داشته است و قسمت عمده از خاک کشور عمان ،امارات متحده عربی،قطر ،بحرین و عریستان سعودی،کویت،رودبار کهنوج،احمدی حاجی آباد،جاسک،و همچنین منوجان و بشاگرد زیر نفوذ و سیطره حکام میناب که در دوران اساطیری به بندر خان بالغ و بعدا به بندر هرموز که هم اکنون پس از گذشت دورانی دور و در از ،آثار مخروبه های آن ابتدا در کشنو و بعد در دهستان بندزرک و گرازوئیه نمایان است.بندر گاه آن خور معروف چاه خاه و شاخه های فرعی آن در شمال روستای کرگان ، در سه کیلو متری غرب و جنوب این خرابه ها به چشم می خورد .
سرزمین هرمز کهنه(میناب)در گذشته های بسیار دور دارای مجد وعظمت بوده است که در طول تاریخ خود حوادث تلخ و شیرین پشت سر گذاشته است.
اقوام در تاریخ میناب
بدیهی است که در سرزمین هرمز اقوام کهن و با سایقه طولانی که همیشه یار و مرد کار حکام بودند وجود داشتند .که بدین شرح است :1)حبشیان آسیایی 2)بلوچ 3)کوچ
1)حبشیان آسیایی که به سیاه پوستان و بومیان میناب و رودان و…می گفتندحبشیان آسیایی دو نژاد متفاوت در منطقه هرموز موجودند یک دسته رنگ تیره دارند نه زیاد سیاه باشند و موهای مجعد و بلند دارند و اغلب نه چاق ونه لاغر و متوسط القامت هستند و بینی های تقریبا بلند دارندکه سابقا خرید و فروش نمی شدندو اینان بومی و ایرانی الاطل بحساب می آیندو اطلی ترین مردمان ساکن در هرموز می باشند.
دومین گروه از سیاهان که اصالتا ار آفریقا به سرزمین هرموز آورده می شدندو مشخصات ظاهری آنها به این شرح است :بدنی تنومند،ابانی کلفت ،چشمانی زرد رنگو داندانهای سفید دارندو بینی های پهن و موهای مجعد و فر دارندو اینان را در محلی در شرق قلعه میناء(میناب)معروف به قلعه زنگیان جمع می کردند و به کشورهای شرق،افغانستان،کرمان،سیستان،آسیایی میانه به عنوان برده صادر و می فروختند.حبشیان آسیایی از همان ابتدا شمشیر زنان بی بدیل برای حکام هرموز به حساب می امدند.
2)قوم بلوچ که حدود پنج هزار سال پیش از اطراف سواحل خزر ،گیلان به این منطقه مهاجرت یا تبعید شده و در قوم در آویدی هندوستان ادغام و در نژاد آنها مستهلک گشته و نام آنها در اواخر دوره هخامنشیان در تاریخ دیده می شود.
3)قوم کوچ شامل مردمان جیرفت ،رودبار،کهنوج،منوجان،بشاگرد و آنهائیکه زبان مشترک و بنام مُن مارزی گال معروف هستند می باشنداین قوم از مناطق کشور اوکراین به شمال کشور سوریه تبعید شده و تبدیل به نژاد کرد گشته و چون ملتی شرور ،آدمکش ،جنگجوبودندمورد بی مهری سلاطین قرار گرفتند و حدود چهار هزار پانصد سال پیش از کردستان به کرمان تبعید شده و در حوزه جیرفت اسکان یافته و سپس به رودبار ،کهنوجو بشاگرد پراکنده شدند.
نام آنها کوچ ،کوچمان،کوچمی،کوچجان و کوچخ بوده است و در اواخر دولت ساسانی نام آنها در تاریخ مشاهده می شود و آنها مردمانی شریر بودند که پیاده و به طور دسته جمعی طی طریق می کردند و جهت غارت مردمان به مناطقی دور دست چون سیستان ،کویر ،خراسان ،افغانستان،ری( تهران کنونی)،اصفهان،فارسو حتی تبریز رفتنه اند و این مردمان به همراه حبشیان و بلوچ ها یار و مدد کار حکام هرموز محسوب می شدند
آخرین قوم که در این منطقه بعد از اقوام مذکور قدرتمند و همیشه یار و مدد کار حکام هرموز محسوب می شدند قوم "قوم عرب بنی احمدی"است.
این همه برای میناب من و تو بود تاهمیشه به بلندای تاریخ جاودان باشد
تقدیم به تمام دوستداران میناب

روز مادر به همه مادران تبريك عرض ميكنيم


آباداني يا ويراني ملي

به سلامتي رينگ آسفالت دور جزيره هرمزم داره تموم مي شه . ديگه بقول بعضي ها مي گن 10 دقيقه اي كه موتور بگازوني رسيدي سرجاي اول دل خيلي ها خوش كه آسفالت شده و ديگه ...... اما بي خبر از اينكه جزيره هرمزي كه ساليانه كلي گردشگر به اينجا مي آمد و نگاهي به خاكها و كوههاي رنگي ميكرد و بقول دوستي كه مي گفت بهشت زمين شناساست توي اين مدت 1تا 2سال همه بوسيله لودر و برديزل كوههاي زيباي سرجاده پودر شدن و رفتن زيرآسفالت. از طرفي درةهاي بلوري نمك كه چشم هر بينده اي رو به خود جلب مي كرد ؛ارتباط خودشوبا دريا قطع كرده و ديگه شده يه مشت كلوخ و خاك . گردشگراز آسفالت آهن و بتون ..... فرار مي كند و پناه مي برد به طبعيت بكر خدادادي نه آسفالت داغ دور جزيره .

نماد خليج فارس در روز ملي خليج فارس بر ساحل نقره گون جزيره هرمز

روز ملي خليج فارس شد و يكي ديگر از ابتكارات مردم هميشه خليج نشين فارس در اين روز جمعي از مردم خوش ذوق جزيره هرمز شروع به طراحي خليج فارس بر روي يكي اغز زيباترين سواحل جزيره كردند تا مثل تمامي سالها اين روز رو گرامي بدارند البته شما بايد بدونيد كه روز ملي خليج فارس رو دقيقا همان روزي گذاشتن كه ايرانيان موفق شدند پرتغالي ها رو از جزيره هرمز بيرون كنند

و اين هم عكس زيباي از نماد خليج هميشه فارس ايران عزيز...